- Inآزموت تمرکز, آزموت هوش ریاضی, آزمون بینایی, آزمون تصویری, آزمون تمرکز, آزمون دقت ذهن, آزمون ریاضی, آزمون قدرت بینایی, آزمون قدرت تمرکز, آزمون قدرت دید, آزمون هوش, آزمون هوش تصویری, آزمون هوش ریاضی, آمون دقت ذهن, ازدواج, ازمون تمرکز, ازمون دقت ذهن, استتار, استتار حیوانات, استتار در طبیعت, افسانه, بهترین رنگ مو, بهترین رنگ مو بر اساس رنگ پوست, بیوگرافی سارا بهرامی, بیوگرافی سلمان خطی, بیوگرافی لی یونگ ئه, بیوگرافی ندا قاسمی, تست بینایی, تست تصویری, تست روان شناسی, تست روانشناسی, تست ریاضی, تست شخصیت, تست شخصیت شناسی, تست شخصیت شناسی اصویری, تست شخصیت شناسی تصویری, تست قدرت بینایی, تست قدرت تصویری, تست قدرت تمرکز, تست قدرت دید, تست هوش, تست هوش تصویری, تست هوش ریاضی, تفریح و سرگرمی, تقی سریال پایتخت, حکایات کهن, حکایت, حکایت ضرب المثل, داستان, داستان ضرب المثل, داستان طنز, داستان های آموزنده, داستان های خنده دار, داستان های خنده دار ملا نصرالدین, داستان های قدیمی, داستان های مثنوی, داستان های ملانصر الدین, داستان های پندآموز, داستان های پندآموزنده, داستان های کهن, رنگ مو, رنگ مو متناسب با رنگ پوست, رنگ مو مناسب با رنگ پوست, رنگ پوست, زبان بدن, زبان بدن زنان, زبان بدن عشق, زندگی, سارا بهرامی, سریال جواهری در قصر, سریال نون خ, سریال پایتخت, سلمان خطی, سلمان خطی بازیگر نقش تقی سریال پایتخت, سوال تصویر ی, سوال تصویری, سوال ریاصی, سوال ریاضی, سوال هوش, سوال هوش تصویری, سوال هوش ریاضی, سوالات تصویری, سوالات ریاضی, سوالات هوش, سوالات هوش تصویری, سوالات هوش ریاضی, شاه عباس, شخصیت شناسی, ضرب المثل, طالع بینی ازدواج ماه تولد, طنز, عکس های جدید لی یونگ ئه, فیلم هزارپا, قصه, لی یونگ ئه, لی یونگ ئه بازیگر نقش یانگوم, مثنوی معنوی, مثنوی مولانا, معما, معمای تصویری, معمای ریاضی, معمای هوش, معمای هوش تصویری, معمای هوش ریاضی, ملا نصرالدین, مولانا, میرداماد, ندا قاسمی, ندا قاسمی با استایل جدیدش, چالش تصویری, چالش ریاضی, چیستان, یعقوب اسحاق کندی
معرفت سگ ها و نمک نشناسی پادشاه: پادشاهي دستور داد 10 سگ وحشي تربيت کنند تا هر وزيري را که از او اشتباهي سرزد، جلوي آنها بيندازند و سگ ها او را با درندگي تمام بخورند!!!
شاید بپسندید: چیستان: کدام وسیله و شی است که جان دارد، اما نفس نمیکشد!؟
داستان آموزنده معرفت سگ ها و نمک نشناسی پادشاه روزي يکي از وزرا رأيي داد که مورد پسند پادشاه واقع نشد! بنابراين دستور داد او را جلوي سگ ها بيندازند…
وزير گفت: ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اينطور با من معامله مي کنيد؟! حال که چنين است 10 روز تا اجراي حکم به من مهلت دهيد…
پادشاه نيز پذيرفت٬ وزير پيش نگهبان سگ ها رفت و گفت: مي خواهم به مدت 10 روز خدمت اينها را بکنم…
نگهبان پرسيد: از اين کار چه سودي مي بري!
گفت: به زودي خواهي فهميد…
نگهبان گفت: باشد؛ اشکالي ندارد!
وزير شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحتي براي سگ ها: غذا دادن، شستشوي آنها و…
ده روز گذشت و وقت اجراي حکم فرا رسيد٬ دستور دادند وزير را جلوي سگ ها بيندازند.