حکیم و دختر لجباز | داستان درمان جالب حکیم، وقتی دختر لجباز اجازه نمی داد او را معاینه کند!

حکیم و دختر لجباز، ماجرای دختری است که از ناحیه لگن آسیب می بیند ولی اجازه نمی دهد کسی به او دست بزند تا درمانش کند تا اینکه حکیمی دانا راه درمان این دختر را پیدا میکند.

تو بِدَم، بمیر و بِدَم | حکایت پسر تنبلی که از صاحب کارش می خواست خوابیده کار کند!

داستان ضرب المثل تو بِدَم، بمیر و بِدَم:مردی بود که پسر جوانی داشت که به سن کار رسیده بود اما پسر تنبلی می‌کرد و سرکار نمی رفت.

اصطلاح از خروس خون تا بوق سگ کار کردن از کجا آمده است+داستان

اصطلاح از خروس خون تا بوق سگ کار کردن:در گذشته بازارهای ایران به این شکل ساخته می شد که دو گذر عمود بر هم در میانه به هم رسیده و «چهارسوق» بزرگ را تشکیل می داد.

داستان پهلوان پنبه| داستان مردی که الکی الکی پهلوان شد!

داستان پهلوان پنبه: یکی بود یکی نبود پیرزنی بود که از دار دنیا فقط یک پسر داشت.

حکایت خیاطی که پارچه مشتریان را جلو رویشان می دزدید و کسی متوجه نمی شد!

حکایت خیاط طمعکار : هر داستانی که می خوانیم، یک پیام اخلاقی و آموزشی برای ما دارد.

شرط چهل دروغ برای ازدواج: حکایت چوپانی که چهل دروغ گفت و با دختر پادشاه ازدواج کرد!

شرط چهل دروغ برای ازدواج: يدر روزگاران قديم، پادشاهى بود که دخترى دانا و مهربان داشت.

اصطلاح اهل بخیه است از کجا آمده است!؟+داستان

اصطلاح اهل بخیه هست: اهل بخیه در فرهنگ عامه، کنایه از برخی کارهای خلاف است.

کشاورز ساده دل و دله دزدها | کشاورز ساده ای که سادگی کار دستش داد و کلاه گشادی سرش رفت!

کشاورز ساده دل و دله دزدها: کشاورز فقیری برغاله‌ای را از شهر خرید.

حکم نا حق | حکایت پیرمرد فقیری که قاضی را پس گردنی زد و به خاطر کارش پول گرفت!

حکم نا حق: یک روزی بود و یک روزگاری.

اصطلاح ریش گرو گذاشتن از کجا آمده است + داستان تار ریش ارزشمند و کپه ریش بی ارزش!

اصطلاح ریش گرو گذاشتن : در گذشته ها ریش و سبیل خیلی حرمت داشت و حتی مردها به ریششان قسم می خوردند واین نشانه جوانمردی بود.