اصطلاح پته اش رو آب افتاد از کجا آمده است+داستان

اصطلاح پته اش رو آب افتاد: زمانی که راز و اسرار مگوی شخصی فاش شود اصطلاحا می گوییم “پته اش روی آب افتاده است”.

نادان پول دار و دانای بی پول: وقتی مال و ثروت بر فکر و دانایی ارجحیت پیدا می کند!

نادان پول دار و دانای بی پول: می گویند روزی مردی بازرگان خری را به زور میکشید، تا به دانایی رسید….

حکایت دختر باهوشی که چهل دزد را زمین گیر و اسیر کرد!

دختری که چهل دزد را زمین گیر کرد: دو تا خواهر بودند، يکى تو شهر زندگى مى‌کرد يکى هم تو ده.

اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده کردن از کجا آمده است+داستان

روغن ریخته را نذر امامزاده کردن: روزی روزگاری یك آدم مالدار و ثروتمند كه از همه رقم ملك و اموال داشت ولی خسیس و گداصفت بود ، در یك آبادی زندگی می كرد.

حکایت مرد بی عقل و با عقل: مرد بی عقل چیزی می دانست که دیگران نمی دانستند!

حکایت مرد بی عقل و با عقل: مردی که از فهم و کمال سهمی داشت و از مال دنیا بهره‌ای نداشت پیاده از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد….

اصطلاح اگر برای من آب در نمی آید، برای تو که نان در می آید‎ از کجا آمده است!؟+داستان

اصطلاح اگر برای من آب در نمی آید: در ایامی که آب آشامیدنی و آب کشاورزی از قنات به دست می آمد.

اصطلاح مرغش یک پا دارد از کجا آمده است+داستان و تصویر

اصطلاح مرغش یک پا دارد: در ایام قدیم پیرمرد باهوشی به نام ملانصرالدین زندگی می کرد.

عاقبت ترس از مرگ: حکایت دو همسایه که تصمیم گرفتند همدیگر را سر به نیست کنند!

عاقبت ترس از مرگ: در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند.

داستان پینه دوز دو زنه و آهنگر ساده دل: پینه دوزی که با گفتن رازش، آهنگر را خانه خراب کرد!

داستان پینه دوز دو زنه و آهنگر ساده دل: پينه‌دوزى بود که دو تا زن داشت.

اصطلاح بزخری کردن از کجا آمده است+داستان

اصطلاح بزخری کردن: یک روز ملانصرالدین تصمیم گرفت گاوش را به بازار ببرد و بفروشد.