حکایت تاریخی یعقوب اسحاق کندی و فقیه بلخی: حکایتی در باب علم در برابر تعصب!

یعقوب اسحاق کندی و فقیه بلخی: در زمانی که مأمون خلیفه بود، یعقوب اسحاق کندی، فیلسوف و دانشمند نامدار، به واسطه علم و حکمت خود، جایگاهی ویژه نزد خلیفه داشت.

داستان زیبا و پندآموز کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب از مثنوی مولانا!

کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب: انسانِ عاشق تشنه ی دیدار حق و حقیقت می باشد، اما دنیای مادی مانع دید وی می باشد.

حکایت شیر مغرور و موش | وقتی غرور، اسباب هلاکت و سقوط شیر جنگل شد!

حکایت جالب شیر مغرور و موش: در بیشتر حکایات و داستان های ادب فارسی تلاش شده است که عالی ترین توصیه ها در زمینه اخلاق و تربیت از زبان حیوانات نقل شود.

نادان پول دار و دانای بی پول: وقتی مال و ثروت بر فکر و دانایی ارجحیت پیدا می کند!

نادان پول دار و دانای بی پول: می گویند روزی مردی بازرگان خری را به زور میکشید، تا به دانایی رسید….

حکایت دختر باهوشی که چهل دزد را زمین گیر و اسیر کرد!

دختری که چهل دزد را زمین گیر کرد: دو تا خواهر بودند، يکى تو شهر زندگى مى‌کرد يکى هم تو ده.

حکایت مرد بی عقل و با عقل: مرد بی عقل چیزی می دانست که دیگران نمی دانستند!

حکایت مرد بی عقل و با عقل: مردی که از فهم و کمال سهمی داشت و از مال دنیا بهره‌ای نداشت پیاده از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد….

عاقبت ترس از مرگ: حکایت دو همسایه که تصمیم گرفتند همدیگر را سر به نیست کنند!

عاقبت ترس از مرگ: در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند.

داستان پینه دوز دو زنه و آهنگر ساده دل: پینه دوزی که با گفتن رازش، آهنگر را خانه خراب کرد!

داستان پینه دوز دو زنه و آهنگر ساده دل: پينه‌دوزى بود که دو تا زن داشت.

حکایت آموزنده و شنیدنی “پیرمرد کفشدوز و سوزن کفاشی” که هر انسانی باید آن را بخواند و حفظ کند!

پیرمرد کفشدوز و سوزن کفاشی: داستان ها و حکاdات، آینه تمام نمای وضعیت فرهنگی و اجتماعی یک جامعه هستند.

اصطلاح بیلش را پارو کرده از کجا آمده است و به چه معناست!

بیلش را پارو کرده: هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست.