حکایت مرد مسافر و نجات مردی که ته چاه گیر افتاده بود!

حکایت مرد مسافر: روزى مسافرى در بيابانى راه مى‌سپرد که به يک چاه رسيد.

حکایت بهرام و پاداش نیکی به حیوانات: قلب پاک جوان باعث شد که او داماد شاه شود!

حکایت بهرام و پاداش نیکی به حیوانات: در روزگاران پيشين در شهر يزد پيله‌ورى زندگى مى‌کرد.

حکیم و دختر لجباز | داستان درمان جالب حکیم، وقتی دختر لجباز اجازه نمی داد او را معاینه کند!

حکیم و دختر لجباز، ماجرای دختری است که از ناحیه لگن آسیب می بیند ولی اجازه نمی دهد کسی به او دست بزند تا درمانش کند تا اینکه حکیمی دانا راه درمان این دختر را پیدا میکند.

حکایت خیاطی که پارچه مشتریان را جلو رویشان می دزدید و کسی متوجه نمی شد!

حکایت خیاط طمعکار : هر داستانی که می خوانیم، یک پیام اخلاقی و آموزشی برای ما دارد.

شرط چهل دروغ برای ازدواج: حکایت چوپانی که چهل دروغ گفت و با دختر پادشاه ازدواج کرد!

شرط چهل دروغ برای ازدواج: يدر روزگاران قديم، پادشاهى بود که دخترى دانا و مهربان داشت.

اصطلاح اهل بخیه است از کجا آمده است!؟+داستان

اصطلاح اهل بخیه هست: اهل بخیه در فرهنگ عامه، کنایه از برخی کارهای خلاف است.

کشاورز ساده دل و دله دزدها | کشاورز ساده ای که سادگی کار دستش داد و کلاه گشادی سرش رفت!

کشاورز ساده دل و دله دزدها: کشاورز فقیری برغاله‌ای را از شهر خرید.

حکم نا حق | حکایت پیرمرد فقیری که قاضی را پس گردنی زد و به خاطر کارش پول گرفت!

حکم نا حق: یک روزی بود و یک روزگاری.

مرد روستایی و دزد پر رو | حکایت مرد دهاتی که دزد پر رو و نابکار را بدجور ادب کرد!

حکایت دزد و مرد روستایی: يکى بود يکى نبود، غير از خدا هيچ‌کس نبود.

اصطلاح آنچه تو از رو می خوانی، من از بَرَم از کجا آمده است+داستان

یک روز فروشنده دوره گردی با پاهایی خسته و لباس های کهنه، از این روستا به آن روستا می رفت تا وسیله های از کار افتاده خانه های مردم را بخرد و یا این که وسیله ایی به آن ها بفروشد….