اوه یون آه بازیگر نقش هیآپ : اوه یون آه بازیگر کره ای است که کاراکتر هی آپ در سریال بادها را بازی می کند.
در ادامه مطلب هیآپ در جومونگ ۲ در بخش فرهنگ و هنر از مجموعه فیلم و سریال مجله خبری چشمک با بیوگرافی اوه یون آه بازیگر نقش هیآپ و عکس های جالب این بازیگر می پردازیم.
احتمالا بپسندید: زهره ساداتی بازیگر لحظه گرگ و میش بیرون سریال یه آدم دیگه هست! + عکس های خارجی
بیوگرافی اوه یون آه بازیگر نقش هیآپ
- نام و نام خانوادگی : اوه یون آه
- سال تولد: ۱۹۸۰ (۱۳۶۱)
- محل تولد: اولسان، کره جنوبی
- حرفه: بازیگری
- سال های فعالیت: از سال ۲۰۰۳ تا کنون
- همسر: سونگ مدیر یک موسسه بازرگانی
- فرزندان: یک فرزند
- قد : ۱۷۲
- وزن : ۴۹
زندگینامه
اوه یون آه بازیگر کره ای در ۲۱ نوامبر ۱۹۸۰ در کره جنوبی متولد شد.
او با شروع کار در زمینه مدلینگ و با بازی در سریال “درون طوفان” (۲۰۰۴)، وارد دنیای بازیگری شد.
در سال ۲۰۰۶ با بازی در سریال “تنها در عشق”، به شهرت رسید.
احتمالا بپسندید: استایل دامادی امیرمحمد کنار عمو پورنگ هندی + عکس
ازدواج و همسر اوه یون آه
اوه یون آه در ۵ ژانویه ۲۰۰۷ با سانگ هون، مدیر تبلیغاتی، در هتل امپریال پالاس سئول ازدواج کرد.
آنها یک فرزند پسر دارند.
هیآپ در سرزمین بادها
سرزمین بادها یا امپراتور بادها (به انگلیسی: The Kingdom of The Winds)، یک مجموعه تلویزیونی تاریخی محصول سال ۲۰۰۸ است، که از شبکه کیبیاس کره جنوبی پخش شد.
سونگ ایل گوک و چویی جونگ وون از بازیگران این مجموعه هستند.
این مجموعه به دلیل ادامه دادن بحث افسانه جومونگ، به جومونگ ۲ نیز معروف است و به دائموسین، نوه جومونگ، مؤسس امپراطوری گوگوریو، میپردازد.
در ادامه این مجموعه، مجموعه جا میونگ گو ساخته شد که معروف به جومونگ ۳ شد.
اوه یون آه در این سریال کاراکتر هیآپ (فرمانده بخش امنیت گوگوریو) را بر عهده داشت.
عکس های اوه یون آه بازیگر نقش هیآپ به همراه پسرش
داستان سریال جومونگ ۲
ماجرای این مجموعه، سالها پس از ماجراهای سریال افسانه جومونگ، و دربارهٔ سومین پادشاه گوگوریو، موهیول است.
در حالی که پادشاه یوری (Yuri) در حال مبارزه با بربرها است، سران قبایل علیه او کودتا میکنند، اما او آنها را شکست میدهد و مغز متفکر را میکشد.
سانگ گا (Sang-Ga) رئیس قبیله بیرو به دلیل امتناع از مشارکت در کودتا، از مجازات در امان است.
پسر جدید یوری با یک پیشگویی تلخ به دنیا میآید که خانواده اش را خواهد کشت و پادشاهی را ویران خواهد کرد.
یوری اعلام میکند که برای جلوگیری از پیشگویی، بچه را خواهد کشت.
شاهزاده هه میونگ (Hae-Myeong) مخالف بود اما فایده ای نداشت.
نوزاد ظاهراً در این مراسم کشته میشود، اما یوری او را زنده و سالم به هه میونگ میدهد و به او میگوید که نوزاد را به جایی که میتواند بزرگ شود و زندگیاش را بگذراند ببرد و نام او را موهیول (Muhyul): به معنی بیروح گذاشت.
هه میونگ، موهیول را به عشق سابقش هی-آپ (Hye-Ap) میدهد که از مقبره جومونگ در غار محافظت میکند.
چندین سال بعد، موهیول بالغ با دوستش مارو (Maro) زندگی عادی دارد.
در خیابانهای جولبون، یک رهبر باند به نام چو بالسو؛ (Chu-Balso) به موهیول قلدری میکند و مدال او را که خواهرش سه ریو (Se-Ryu) هنگام خداحافظی به او داد، میگیرد.
هی آپ، موهیول و مارو را به دلیل ترک غار زندانی میکند.
غار توسط سایههای سیاه، نیروهای ویژه و مخفی بویو مورد حمله قرار میگیرد.
هیآپ به مارو میگوید که برود و از هائه میونگ (Hae-Myeong) که فرماندار جولبون است کمک بخواهد.
سایهها متوجه میشوند که مقبره توسط یک مکانیسم دفاعی مرگبار محافظت میشود و موهیول را تهدید میکنند که برود و شمشیر جومونگ را با زندگی هی اپ بیاورد.
موهیول موفق میشود از تلهها عبور کند و شمشیر را بیاورد که هائه میونگ و افرادش از راه میرسند و سایهها را میکشند.
هائه میونگ موهیول و مارو را با خود میبرد بدون اینکه هویت واقعی خود را به او بگوید.
این دو به کاپیتان گوی یو (Gwi-yoo) معرفی میشوند که در حین تمرین آنها را تحقیر میکند.
پادشاه تِسو (Daeso) یوری را برای دوستی سیاسی به کاخ خود دعوت میکند و دومی میپذیرد.
موهیول پس از به دست آوردن مهارت، چو بالسو (Chu-Balso) و مردانش را تا مرزها تعقیب میکند، جایی که همه آنها توسط سربازان بویو اسیر میشوند.
در کمپ، دکتری به نام یئون (Yeon) موهیول را درمان میکند و او عاشق او میشود.
هائه میونگ و ارتشش به کمپ حمله کرده و موهیول را نجات میدهند، که به نوبه خود چو بالسو و افرادش را نجات میدهد.
چو بالسو مدال موهیول را پس میدهد.
تیو به خاطر این حمله عصبانی میشود و یوری را تحقیر میکند، یوری که برمی گردد و با خلع او از سمتش، هائه میونگ را مجازات میکند.
هائه میونگ و موهیول برای بهدست آوردن اطلاعات به بویو سفر میکنند.
آنها متوجه میشوند که سایههای سیاه در حال آزمایش سم روی بردگان اسیر شدهاند.
موهیول از موقعیت مناسبی برای حمله به تسو مطلع میشود و به هائه میونگ اطلاع میدهد که به نوبه خود به یوری میگوید که آنها قصد دارند پس از کشته شدن تسو و بی رهبر شدن کشورش به بویو حمله کنند.
چو بالسو و افرادش برای حمله به تسو استخدام میشوند که شکست میخورد و او از یوری میخواهد که هائه میونگ را به او تحویل دهد، در غیر این صورت گوگوریو نابود خواهد شد.
یوری این کار را رد میکند و برای جنگ آماده میشود، اما سران قبایل از او میخواهند که پسرش را تحویل دهد، زیرا ارتش بویو بسیار قدرتمندتر از گوگوریو است.
هی میونگ به اردوگاه تسو میرود و به درخواست تسو با شرط ترک گوگوریو توسط ارتش بویو خود را میکشد.
پسر خوانده سانگ گا (Sang-Ga) یعنی بائه گوک (Bae-Guk) به مردان هائه میونگ حمله میکند و این را دستور یوری میگوید.
موهیول و یوری فرار میکنند، اما توسط سایههای سیاه اسیر میشوند.
یک سال بعد، یوری ارتش خود را تقویت کرد و با همسایگان علیه بویو متحد شد.
در اردوگاه سایههای سیاه، موهیول از عطش انتقام علیه یوری از چندین آزمایش جان سالم به در بردهاست.
رهبر شیدها (Shades) که پدر یئون (Yeon) نیز هست، متوجه نیت موهیول میشود و پس از آزمایش او و مارو را به خدمت میگیرد.
پس از هفتهها تمرین سخت، آنها به سایههای ماهری تبدیل میشوند.
آنها همچنین با دوجین (Dojin)، یک سایه با استعداد دیگر، دوست میشوند.
هی-آپ (Hye-Ap)، گوی یو (Gwi-Yoo) و چو بالسو (Chu-Balso) سعی میکنند یوری را بکشند قبل از اینکه متقاعد شوند که یوری هیچ نقشی در مرگ پسرش یا حمله به پیروانش نداشتهاست.
موهیول (Muhyul)، مارو (Maro) و دوجین (Dojin) مأمور کشتن چینیها در گوگوریو میشوند که با موفقیت به پایان میرسد.
دائسو با توطئهای که توسط سا گو (Sa-Goo)، یکی از مقامات بویو، ترتیب داده شد، به ارتش تسو دستور میدهد که پدر یئون (Yeon) و خودش را بکشند.
دوجین که عاشق یئون هم هست، پدرش را میکشد، اما به موهیول میگوید که به او کمک کند تا به گوگوریو فرار کند.
سا گو برای خلاص شدن از شر دوجین به خارج از کشور واگذار میکند.
او فرار میکند و بائه گوک را متقاعد میکند تا او را جذب کند.
تسو به موهیول و مارو مأموریت میدهد تا یوری را بکشند.
آنها به گوگوریو سفر میکنند و موهیول سعی میکند پدرش را قبل از اینکه توسط هی-آپ متوقف شود، بکشد.
یوری به حقیقت هویت موهیول پی میبرد و در مورد پیشگویی متقاعد میشود.
هی-آپ، موهیول را متقاعد میکند که یوری بی گناه است و موهیول یوری را متقاعد میکند که با کشتن تسو به او اجازه دهد تا کفاره بدهد.
او با هشدار به موقع دوجین زنده میماند و نشان میدهد که دستور تسو برای نفوذ دوجین به بیرو بودهاست.
با کمک دوجین، بی گاک (Bae-Guk) به بویو سفر میکند و یک اتحاد مخفی با تسو تشکیل میدهد.
موهیول به هویت واقعی خود پی میبرد و توسط یوری بهطور رسمی به مقامات معرفی میشود.
آنها او را به دلیل نرسالت نمیپذیرند، اما مهیول آنها را متقاعد میکند که به او فرصتی بدهند تا رسالت غلط را ثابت کند.
همسر یوری برنامهریزی میکند تا پسرش، یئوجین(Yeojin) ولیعهد شود.
تسو جشنی برگزار میکند و اعضای گوگوریو را دعوت میکند.
موهیول به عنوان رئیس اعصا با برنامه جاسوسی و به دست آوردن اطلاعات سفر میکند.
آنها متوجه میشوند که بویو برای جنگ آماده میشود.
مهیول برمی گردد و تصمیم میگیرد که ارتش را آماده کند.
شش ماه بعد، ارتش بویو شروع به لشکرکشی به سمت گوگوریو میکند و موهیول ارتش را جمع میکند و با آنها مقابله میکند، اما ارتش بویو با ارابههای مخصوص خود در نبرد پیروز میشود.
موهیول یک اقدام متقابل برای ارابهها پیدا میکند و در نبرد بعدی پیروز میشود.
تسو به ارتش دستور عقبنشینی میدهد.
این پیروزی برای موهیول به یک موفقیت سیاسی تبدیل میشود و پس از کنارهگیری یئوجین (Yeojin) از مبارزات انتخاباتی، موهیول به عنوان ولیعهد معرفی میشود.
او طبق قانون با یک خدمتکار از بیرو ازدواج میکند، اما از خوابیدن با او خودداری میکند، زیرا قلب او هنوز با یئون است.
بائه گوک، مادر یئوجین و دائسو علیه یوری و موهیول کودتا میکنند.
سانگ گا توسط سایههای سیاه کشته میشود.
وفاداران به جولبون عقبنشینی میکنند.
در جنگ داخلی، یوری و یئوجین کشته میشوند.
موهیول با ایجاد یک تقسیم بین بی گوک و تسو دست برتر را به دست میآورد و دومی گوگوریو را ترک میکند و اولی شکست میخورد و به اردوگاه کار تبعید میشود.
موهیول پادشاه میشود.
همسرش به دوجین کمک میکند تا یئون را به بویو بازگرداند.
او پس از اینکه متوجه میشود که او از موهیول باردار است عصبانی میشود.
موهیول پنج سال بعد به هانگوک در مورد یئون میگوید.
نوشته “اوه یون آه بازیگر نقش هیآپ” به همراه پسر چاقش که هیکلش دو برابر خودشه + عکس اولین بار در مجله خبری چشمک.
پدیدار شد.