داستان بقال حیله گر و مرد فقیر : انسان هر کار خوب و بدی را انجام می دهد نتیجه آن عاید خودش خواهد شد و به خودش بر می گردد.
هر عملی (چه خوب – چه بد) دارای عکس العمل است.
این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدی ها سر انجام به خود انسان باز می گردد.
اعمال انسان، بی تاثیر در سرنوشت او نیست.
هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.
در ادامه با داستان پندآموز مرد فقیر و بقال با مجله خبری چشمک همراه باشید.
داستان بقال حیله گر و مرد فقیر
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.
آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
مرد آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
وزن کردن کره توسط بقال
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود.
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:
ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
احتمالا بپسندید: چالش حدس کلمه: فقط یک ذهن خلاق متوجه کلمه در تصویر می شود!
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید.
در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند.
ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
برایتان جالب خواهد بود
شاید بپسندید: اگر در ۵ ثانیه جغد شاخدار تصویر جنگلی را پیدا کنی، چشمات مثل عقابه!
نوشته داستان بقال حیله گر و مرد فقیر : بقالی که خودش کم فروشی می کرد، اما دیگران را متهم به دزدی می کرد! اولین بار در مجله خبری چشمک.
پدیدار شد.